توضیحات محصول
غروب یکی از روزهای تابستان لاکپشت با عجله در شهر میرفت و همسایههایش میخواستند بدانند او به کجا میرود؛ اما لاکپشت وقت نداشت جواب دهد. فقط میگفت که میخواهد یک چیز قرمز قرمز قرمز ببیند. همسایههایش یعنی راکون، خرگوش، بز، روباه، آتشنشانها و سگ ملوان که کنجکاو شده بودند، همگی به دنبال لاکپشت به راه افتادند و سرانجام به بالای تپه رسیدند. لاکپشت با عجله میرفت که غروب آفتاب را ببیند. این کتاب مصور برای گروه سنی «ب» به نگارش در آمده است.
مشخصات محصول
-
زبان
-
فارسی
-
مترجم
-
شیوا مترجم : حریری
-
وزن
-
60
-
کد دیوی
-
891.7934
-
مکان انتشار
-
تهران - تهران
-
تعداد صفحه
-
40
-
زمان انتشار
-
1389
-
شابک
-
9789643627621
نظرات کاربران
- مرتب سازی بر اساس :
- نظر خریداران
- مفیدترین نظرات
- جدیدترین نظرات
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0