توضیحات محصول
شب که برگشتم خانه پری گفت: آقای سقایی آمده. گویا غروب مرخصش کرده بودند و حالش زیاد تعریفی نداشت. میگفت انگار دکتر جواب رد به بهش داده. فردا عصر که از سر کار آمدم چرتی زدم و بعد رفتم دیدنش. چشم چپش پانسمان بود و تازه خوابیده بود. سرپایی که نگاهش کردم، ورم چشمش هنوز بود با کبودیای که تا گونهاش میکشید و میرسید به یک طرف شقیقه و پیشانیاش. این طور که میگفتند یکی از ضربهها خورده بود حد فاصل میان چشم و ابرویش و آن یکی درست زده بود بیخ گوشش. حالش را که پرسیدم، پسرش گفت: دقیقاً معلوم نیست. دکتر گفته زمان میبرد. پانسمان را که بردارند، بعد مشخص میشود بیناییاش تا چه حد است.
مشخصات محصول
-
زبان
-
فارسی
-
وزن
-
408
-
کد دیوی
-
8fa3.6208
-
مکان انتشار
-
اهواز - خوزستان
-
تعداد صفحه
-
272
-
زمان انتشار
-
1400
-
شابک
-
9786227610147
نظرات کاربران
- مرتب سازی بر اساس :
- نظر خریداران
- مفیدترین نظرات
- جدیدترین نظرات
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0