توضیحات محصول
در حیاط تمام سعیام را کردم تا الهه و حمید نزدیک پنجره بمانند. هر دو را روی زانوهایم نشاندم تا بهتر توی دید رجب باشند. چند لحظهای گذشت، به حدی سرگرم بچهها شدم که رجب را از یاد بردم. موهای الهه بلند شده بود و مدام توی صورتش میریخت. هر چند کلمهای که حرف میزد، صورتش را تکان میداد تا موهایش کنار بروند. از این کارش خوشم میآمد. بی اختیار روی بغل گرفتمش و صورتش را بوسیدم. سرم را که بالا گرفتم رجب پرده تور را کنار زده بود و با گریه نگاهمان میکرد. یاد حرف چند ماه پیش افتادم که میگفت: دلم می خواد یه شب خواب ببینم و دهنم سالمه و دارم بچهها رو میبوسم. حواسم نبود با بوسیدن الهه چه حسرتی را در دل رجب زنده کردم. تا به خودم آمدم، بچهها رجب را دیده بودند و صدای جیغ و گریهشان در حیاط پیچیده بود.
مشخصات محصول
-
زبان
-
فارسی
-
وزن
-
360
-
کد دیوی
-
955.0843092
-
مکان انتشار
-
مشهد - خراسان رضوی
-
تعداد صفحه
-
240
-
زمان انتشار
-
1400
-
شابک
-
9786002540775
نظرات کاربران
- مرتب سازی بر اساس :
- نظر خریداران
- مفیدترین نظرات
- جدیدترین نظرات
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0