توضیحات محصول
روزی، روزگاری در جنگلی سبز، ببر مغروری زندگی میکرد. روزی از روزها، وقتی ببر از کنار رودخانه میگذشت قورباغهای را دید و خواست او را بخورد. اما قورباغه که خیلی باهوش و زرنگ بود با یک نقشهی حساب شده توانست ببر را بترساند. ببر در راه بازگشت به روباه رسید. و ماجرا را برای او شرح داد. روباه خندید و گفت: "قورباغه به تو کلک زده! بیا برویم تا خود من حساب این قورباغه را برسم". روباه برای جلوگیری از ترس ببر، دم خود را به دم او گره زد و هر دو به سمت رودخانه به راه افتادند. قورباغه آنها را دید و باز نقشهای کشید و فریاد زد: "ای روباه تنبل! چرا اینقدر دیر آمدی؟ من دارم از گرسنگی میمیرم! این ببر لاغر که به درد من نمیخورد!" ببر که این حرفها را شنید، پا به فرار گذاشت و چون دمش را به دم روباه گره زده بود، روباه هم پشت سر او به زمین کشیده میشد. قورباغه نیز خوشحال داخل آب پرید.
مشخصات محصول
-
زبان
-
فارسی
-
مترجم
-
هما قاسمی
-
وزن
-
18
-
کد دیوی
-
813
-
مکان انتشار
-
تهران - تهران
-
تعداد صفحه
-
12
-
زمان انتشار
-
1386
-
شابک
-
9789646979420
نظرات کاربران
- مرتب سازی بر اساس :
- نظر خریداران
- مفیدترین نظرات
- جدیدترین نظرات
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0