10% 185000
توضیحات محصول
برشی از کتاب قصه های به درد بخور: هوا خیلی گرم بود. آقای سمور سوار بر الاغش از صحرایی میگذشت. یکدفعه روباه جوانی را دید که روی سنگی نشسته و کولهبارش را هم کنارش گذاشته. روباه با دیدن او بلند شد و گفت: «سلام آقای سمور! کجا میروید؟» سمور افسار الاغش را کشید و گفت: «میروم آنسوی دشت. شنیدم کوهی سرسبز آنجاست و یک رودخانۀ بزرگ هم از دل آن میگذرد. حتماً در آنجا آب و غذای کافی پیدا میشود.» روباه جوان گفت: «من هم میخواهم به آنجا بروم. همانطور که میبینید، دیگر این صحرا جای زندگی نیست. خشکسالی همهچیز را از بین برده. خواهش میکنم مرا هم با خودت ببر. تا اینجا که پیاده آمدهام، خیلی خسته شدهام. دیگر توان راه رفتن ندارم.» سمور گفت: «نگران نباش، میتوانی با من بیایی. پس سوار شو.» روباه با خوشحالی کولهاش را به دوش گرفت و پشت سر او سوار الاغ شد.
مشخصات محصول
-
قطع
-
وزیری
-
نوع جلد
-
شومیز
-
وزن
-
160
-
تعداد صفحات
-
140
-
سال انتشار
-
1403
-
ناشر
-
مهرک
نظرات کاربران
- مرتب سازی بر اساس :
- نظر خریداران
- مفیدترین نظرات
- جدیدترین نظرات
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0