هستم اگر می‌روم

توضیحات محصول

نمای دور:علی‌الله سلیمی: مجموعه داستان «هستم اگر می‌روم» حال و هوای دوره نوجوانی در سال‌های نه چندان دور است که برای بسیاری از مخاطبان امروزی رنگ و بوی خاطره‌انگیزی دارد. در داستان نخست شخصیت خانم بزرگ به عنوان مرکز ثقل داستان، وقایع کوچک و بزرگ را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد و هر یک از وقایع داستان به نسبت ارتباط خود با شخصیت و دنیای خانم بزرگ معنا پیدا می‌کند. راوی «پس از سه روز» یک نوجوان با نام غلام است که ماجرای یک اتفاق معمول در بین توده‌های عام اجتماعی یعنی پیدا کردن اشیای گمشده از طریق رمالی و رفتار ناصحیح فردی به نام میرزاهادی را روایت می‌کند. داستان سوم سرگذشت پنج نوجوان را روایت می‌کند که در مقطع سال دوم هنرستان تحصیل می‌کنند. تلاش‌های پیگیر پنج محصل برای دایر کردن رشته ساختمان در هنرستان محل تحصیل خود، محور اصلی این داستان است که استقامت شخصیت‌های نوجوان در رسیدن به خواسته‌های خود را به نمایش می‌گذارد. از کتاب:شب پرهیاهویی بود: داد و فریاد بود. اعتراض بود. نصیحت و قربان صدقه بود. وعده و وعید و تهدید بود. قهر و آشتی بود. اما حرف، یکی بود! پدر، منطقی بود. زود رام شد. زودتر از آنچه فکر می‌کردم. گفت: «هر جور خودت صلاح می‌‌دانی!» بعد هم سفارش کرد که هر جایی خانه نگیریم؛ و در پیدا کردن خانه، حتما با دوستش مشورت کنیم. اما، امان از دست مادر! دیوانه‌ام کرد! آخرش هم، بعد از آنکه کلی به پدر توپید، زد زیر گریه.صفحه 43