10% 179000
توضیحات محصول
برشی از کتاب: روز سوم بازارچه بود و من از دیروز یخم باز شده بود و از دم دمای ظهر، خجالت را کنار گذاشته بودم و عین شاگرد میوه فروشهای یکشنبه بازار، هر چند دقیقه یک بار دستم را محکم به هم میکوبیدم و با صدای نسبتاًً بلندی میگفتم: بیاااا این ور بازااااررر… به نظر من آدم اگر روزی هزار بار هم بابت نعمت فراموشی از خدا تشکر کند باز هم کم است. اگر فراموشی نبود من چطور میتوانستم بعد از آن افتضاحی که همین چند وقت پیش توی زیرزمین فرهنگسرا به بار آورده بودم؛ حالا اینجا بایستم و صدایم را بندازم روی سرم و بازارگرمی کنم؟ خدایا شکرت! فقط نیم ساعت تا تمام شدن بازارچه مانده و سالن حسابی شلوغ شده بود. برعکس روز اول که بیشتر بچهها آمده بودند و دوری میزدند و میرفتند، امروز مادرها هم آمده بودند و اتفاقاً بیشتر غذاها را هم مامانها خریدند.
مشخصات محصول
-
قطع
-
رقعی
-
نوع جلد
-
شومیز
-
تعداد صفحات
-
184
-
سال انتشار
-
1403
-
ناشر
-
پینو
نظرات کاربران
- مرتب سازی بر اساس :
- نظر خریداران
- مفیدترین نظرات
- جدیدترین نظرات
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0