نبرد با جادوی تاریکی

9786228424521

ویژگی‌های محصول
کتاب «نبرد با جادوی تاریکی» چه طور متولد شده؟ نسترن فتحی برای نوشتن این کتاب، سراغ مرور روزهای زیادی رفته؛ روزهایی که در تمام آن‌ها ابلیس با دو چشم سرخش به انسان‌ها نگاه می‌کرد تا ببیند کدامشان با او در یک تیم خواهند بود! «نبرد با جادوی تاریکی» در نه فصل با تصویرگری رعنا عابدی کامل شده، داستانی در ژانر فانتزی و البته کمی ترسناک و پر از هیجان! ماجرای کتاب «نبرد با جادوی تاریکی» چیست؟ کمتر کسی هست که از وظایف نگهبان معبد اورشلیم خبر داشته باشد. قهرمان این کتاب پسری است به نام رایان. رایان نگهبان معبد اورشلیم و لوح سلیمان است. یک شب که او مشغول تمیزکاری معبد بود، صداهای عجیبی شنید ولی نتوانست بفهمد صداها دقیقا از کجا هستند. رایان خبر نداشت اما کمی دورتر از معبد، دو دیو به نام‌های عفی و ماری با بوی متعفنی که داشتند به معبد و رایان نگاه می‌کردند. یکی از دیوها برای به دست‌آوردن لوح سلیمان، زیر لب ورد می‌خواند. لوح سلیمان برای دیوها خیلی با ارزش و مهم بود. با گرفتن لوح خیلی کارها بود که می‌توانستند انجام دهند. حالا دیوها آمده بودند تا چیزی که می‌خواستند را به دست بیاورند… آنها با نوشتن طلسمی برای رایان، توانستند لوح را با خودشان ببرند به سرزمین تاریکی‌ها. حالا رایان باید لوح را پس بگیرد تا با متوقف‌کردن کار دیوها، جان خودش و پدرش را نجات دهد. اما رایان مشکل بزرگی دارد. بعد از سلیمان نبی، هیچ آدمی نتوانسته بود دیوها را با چشم خودش ببیند. رایان نوجوان چه طور باید پیدایشان می‌کرد؟ حتی اگر راهِ رفتن به دنیای دیوها را می‌فهمید، مگر می‌توانست با آنها مبارزه کند؟ رایان سفر طولانی و سختی را در پیش دارد. سفری که او را مجبور می‌کند تصمیم‌های بزرگی بگیرد. او در این سفر، آدم‌های بزرگی را در لحظات مهم زندگی‌شان می‌بیند؛ اما نه یک دیدن معمولی. رایان چیزهایی را می‌بیند که ما با چشممان ندیده‌ایم…
135000

10% 150000

توضیحات محصول

برشی از کتاب «نبرد با جادوی تاریکی» تکه‌تکه روشنی آتش روی کوه‌های بلند دیده مى‌شد و دود همه جا را گرفته بود. صخره‌هاى سیاه و تیز هرکدام شبیه خنجرى آماده‌ى دریدن بودند. سایه‌ى تیره‌ روی صخره‌هاى صیقلى مى‌افتاد. رایان حالا مطمئن شده بود که به دنیاى دیوها آمده است. صداى جیغ و هلهله بلندتر شد. همه‌ى دیوها دور صخره‌اى بلند جمع شده بودند. رایان به هاروت و ماروت نگاهى انداخت و هر سه از دالان بیرون زدند و پشت صخره‌هاى جلوتر پنهان شدند. دو دیو که از بقیه درشت‌تر بودند، خرناس‌کشان بالاى صخره آمدند. دیو دراز که شبیه جسد پوسیده بود، چیزى در دست داشت که با چرمى کلفت و سیاه پیچیده شده بود. ناخن‌هاى سیاه و درازش روى آن تکان مى خوردند. هاروت گفت: لوح سلیمانه…!

مشخصات محصول
  • قطع

  • رقعی

  • نوع جلد

  • شومیز

  • وزن

  • 120

  • تعداد صفحات

  • 132

  • سال انتشار

  • 1404

  • ناشر

  • مهرستان (قبسات

نظرات کاربران

برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.

متوسط امتیازها

0.0

نظرات کاربران

هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.