توضیحات محصول
نمای دور:منصور انوری: شخصیتی در کتاب هست که «شولاپوش» نامیده میشود. مابهازای بیرونی او یک نظامی بوده است. درباره شولاپوش این تصور وجود دارد که اقداماتی علیه کشورش انجام میدهد که بعد، سر از کشورهای خارجی در میآورد. او متوجه میشود که مدینه فاضلهای که از غرب در ذهن داشته، سرابی بیش نبوده است. در پی این سرخوردگی، مامور بازجویی از یک روحانی زندانی میشود که دارای کرامات و خوارق عادت است. آن روحانی با نمایاندن صحنههایی از گذشته و آینده، سخت او را تحتتاثیر قرار میدهد. بعدها نیرویی مرموز به شولاپوش دستور میدهد که به ایران برگردد. در مسیر بازگشت که به هدایت آن نیرو طی میشود، او با صحنههایی عجیب و گاه مهیج برخورد میکند و دچار رنجهایی میشود که بهتدریج به از نو ساخته شدن شخصیت تخریبشدهاش میانجامد. او سفرهایی به درون خود و حتی سفرهایی در عالم واقع به درون ظلمات ـکه کنایه و نمادی است از عالم برزخ ـ دارد. از کتاب:رضا شانه سروان را فشرد و او را، که با کنجکاوی سادهلوحانه شاهد عبور گله بود به خود آورد: «حالا وقتشه… بزن به آب و با تمام قدرت شنا کن.» سروان، با حالتی شیرجهمانند، در آب پرید و آن دو، میان امواج غلتان آب، فرو رفتند. سر و صدای حرکت گله هنگامهای به پا کرده بود و میان امواج آن، صدای شلپشلپ شناگران شنیده نمیشد. رضا و بهرامی، کنار رود، زیر چتر پهن درختان حاشیه، به پشت افتاده بودند و نفسهای بلند میکشیدند. صفحه 43
مشخصات محصول
-
قطع
-
رقعی
-
تعداد صفحات
-
512
-
ناشر
-
سوره مهر
نظرات کاربران
- مرتب سازی بر اساس :
- نظر خریداران
- مفیدترین نظرات
- جدیدترین نظرات
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0