توضیحات محصول
همهی مردم شهر، دراز النگه را میشناختند، ولی او هیچکس را نمیشناخت، زیرا قد بسیار بلندی داشت. از وقتی که کوچک بود روزی یک متر به قدش اضافه شده بود و ماهها بود که از کوهها و ابرها نیز بالا رفته بود. مدتها بود که با کسی حرف نزده بود، و کسی را ندیده بود. تا این که یک روز از دست خودش خسته شد و مشکلاش را با کوه قاف در میان گذاشت. او نیز چاره را از سیمرغ پرسید و سیمرغ پس از ساعتها فکر، گفت: "تو هر روز باید با یک شاخه گل به یک میهمانی بروی. بهتر است از قلهی کوه قاف شروع کنی، بعد بقیهی کوههای بلند، بعد ابرها، بعد ساختمانها، بعد خانهها و بعد مردم و پدر و مادر". فردای آن روز، دراز النگه کارش را شروع کرد و هر روز از دامنهی کوه قاف شاخه گلی چید و به یک میهمانی رفت. پس از مدتی او آخرین دستهی گل را برای پدر و مادرش برد. شب زیر نور مهتاب، دراز النگه دراز کشید و نگاهش را به قلهی کوه قاف دوخت. سیمرغی که به اندازهی یک نقطه بود، در آن بالا پرواز میکرد. یک لحظه از این که به درازی کوه قاف بود، حیرت کرد. به یاد راه حل عجیب سیمرغ افتاد. هر چهقدر فکر کرد که چرا سیمرغ آن راه حل را داد، به جایی نرسید. او هیچوقت نفهمید که چطور قدش به اندازهی قد همهی مردم شهر شد.
مشخصات محصول
-
زبان
-
فارسی
-
وزن
-
42
-
کد دیوی
-
8fa3.62
-
مکان انتشار
-
تهران - تهران
-
تعداد صفحه
-
28
-
زمان انتشار
-
1386
-
شابک
-
9789645052629
نظرات کاربران
- مرتب سازی بر اساس :
- نظر خریداران
- مفیدترین نظرات
- جدیدترین نظرات
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0