توضیحات محصول
نیمههای شب بود! کمی بیشتر تمرکز کرد. صدا برایش آشنا بود. علی بود، همسنگریش. دوباره سر روی بالشت گذاشت و خود را به خواب زد.د خورشید داشت از پشت کوه بیرون میآمد که علی به سنگر برگشت و در جایش دراز کشید. حدود ساعت ۸ بود که رضا ریزه سرش را در سنگر کرد و گفت: فرماندهی میگوید همه جمع شوید پشت سنگر. علی بلند شد و لباسش را مرتب کرد و ته ذهنش، حرکات رضا را بررسی میکرد و لبخندی کنج لبش نشسته بود. سجاد رو به علی کرد و گفت: میخندی؟ سری تکان داد و گفت: داشتم به رضا فکر میکردم. چهرهاش شبیه پرنده هما میماند. انگار هالهای از نور دورش میچرخد.
مشخصات محصول
-
زبان
-
فارسی
-
وزن
-
36
-
کد دیوی
-
8fa3.62
-
مکان انتشار
-
تهران - تهران
-
تعداد صفحه
-
24
-
زمان انتشار
-
1400
-
شابک
-
9786226668354
نظرات کاربران
- مرتب سازی بر اساس :
- نظر خریداران
- مفیدترین نظرات
- جدیدترین نظرات
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0