توضیحات محصول
در آفتاب کم رمق آخرین جمعه زمستان، مرد جوان چوقا پوش، گرگی را با بند چرمی و دهنه آهنی در باریکه راه پوشیده از برف، میکشاند. او که خورجینی هم بر دوش داشت، عازم شهر آسا بود. آبادی پر جمعیتی که مرکز حکومت نشین ۸۰ پارچه روستا بود. دو مرد قاطر سوار، آنها را همراهی میکردند. نوروز و گرگ تا صبح نخوابیده بودند. گرگ در رهایی از تله و نوروز از شوق رسیدن به آرزویی که سالها در انتظارش بود. او سرمست از گیر افتادن گرگ، هر چند قدم، دهنه را سفت میکرد و با چوب، ضربهای بر کمر حیوان میزد. گرگ خرناس میکشید و حجمی از کف خون آلود از پوزهاش بیرون میریخت. بدین سان، خطی سرخ بر راه پوشیده از برف کشیده میشد.
مشخصات محصول
-
زبان
-
فارسی
-
وزن
-
246
-
کد دیوی
-
8fa3.62
-
مکان انتشار
-
تهران - تهران
-
تعداد صفحه
-
164
-
زمان انتشار
-
1400
-
شابک
-
9786003380950
نظرات کاربران
- مرتب سازی بر اساس :
- نظر خریداران
- مفیدترین نظرات
- جدیدترین نظرات
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0