توضیحات محصول
از متن کتاب سال های بی صدا گریه کردنم : خانه های زیادی از شهدا بودند که ما را می شناختند و با ما در ارتباط بودند. واقعا من شرمنده می شدم. یک جنگی در درون خودم بود که همیشه می گفتم خدا کند شوهر من شهید بشود ، من از خجالت این ها در بیایم. یعنی انقدر به من سخت می گذشت ، این طور دعا می کردم . می گفتم شوهر من هم شهید بشود ، حداقل من دیگر پیش اینها سرفرازم . اینطوری نمی دانم چه بگویم ، چه جوابی بدهم به اینها .خیلی برایم سخت بود. می آمدند ، می پرسیدند یا به خانه هایشان که می رفتیم ، سوال می کردند از آقای صفری چه خبر ؟ از بقیه چه خبر ؟ دیگر این روزها ، روزهایی بود که به هر شکلی بود ما گذراندیم ، بی صدا در دلم گریه می کردم.
مشخصات محصول
-
تعداد صفحات
-
288
-
ناشر
-
سوره مهر
نظرات کاربران
- مرتب سازی بر اساس :
- نظر خریداران
- مفیدترین نظرات
- جدیدترین نظرات
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0